4 تیر 1389 / 12 رجب 1431 / 25 ژوئن 2010
4 تیر 1389 / 12 رجب 1431 / 25 ژوئن 2010
4 تیر 1389 / 12 رجب 1431 / 25 ژوئن 2010 |
|
|
|
صنعت بيمه، يكي از اجزاي نظام اقتصادي هر جامعه را تشكيل ميدهد. امروزه، اين صنعت از رشد و اعتبار زيادي برخوردار است و همانند موتور محركهاي، براي رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي عمل ميكند. متاسفانه در ايران، جامعه از نقش و اهميت اين صنعت در توسعه اقتصادي، حمايت از سرمايههاي انساني، گسترش فرهنگ تعاون و تقويت روحيه اميدواري به كار و زندگي، آگاهي كامل ندارد و در مجموع، صنعت بيمه به طور فراگير مورد استفاده عموم قرار نگرفته است. در ايران دو نوع بيمه خصوصي وجود دارد: بيمه اجباري نظير بيمه خدمات درماني و بيمه تامين اجتماعي و... و بيمه اختياري، كه در اختيار شركتهاي بيمه قرار دارد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شركتهاي بيمه، ملي شدند كه اين عمل اقدام شايستهاي براي حفظ سرمايه ملي بود. اين شركتها در ظاهر مستقل از هم هستند، اما تمام آنها در زير چتر بيمه مركزي جمهوري اسلامي ايران قرار دارند و داراي دستور العملهاي واحدي ميباشند. |
ارسال پيشرفتهترين تسليحات نظامي از كشورهاي حامي حزب بعث به كشور عراق، در اواخر جنگ نمودي بسيار برجسته داشت به طوري كه سيل اين كمكها قطع نميشد. در اين شرايط كه نيروهاي جان بر كف ارتش، بسيج و سپاه اسلام، علي رغم محاصره اقتصادي - نظامي و عدم دسترسي به سلاحهاي جديد، به مقاومتي جانانه مشغول بودند، رژيم عراق از به كار بردن انواع بمبهاي ممنوعه و شيميايي ابايي نداشت. همچنين حمايت و سكوت مجامع بين المللي، اين رژيم را در انجام هر جنايتي جَري ساخته بود. در اين اوضاع و احوال، سقوط منطقه شلمچه و تداوم حملات دشمن در ساير مناطق و احتمال حمله به جزاير مجنون به عنوان آخرين منطقهاي كه در جبهههاي جنوبي همچنان در اختيار قواي نظامي ايران قرار داشت، جنگ را وارد مرحلهاي حساس و حياتي نمود. با نزديك شدن روزهاي پاياني خرداد ماه 1367، عراق بر حجم تحركات خود افزود و نيروهايش را در مناطق جزاير مجنون تقويت كرد. نكته قابل ملاحظه در تحركات عراق، اجتناب از حفاظت و غافلگيري بود. به نظر ميرسيد دشمن قصد داشت تحركات خود را نشان دهد تا با ايجاد رعب در نيروهاي ايراني، ضريب موفقتيش را افزايش دهد. تا اين كه درچهارم تيرماه 1367، تهاجم نيروهاي عراق به جزاير مجنون آغاز شد كه اين حمله، اوج اقتدار و قدرت ارتش عراق بود. در اين ميان بمباران شيميايي منطقه كه دامنه آن تا حوالي هويزه گسترش يافته بود، باعث عقبنشيني نيروهاي خود ميگرديد، تا اين كه جزايز مجنون پس از جانفشانيهاي زياد قواي اسلام، به اشغال ارتش رژيم بعث درآمد. عراق در اين حمله كه به لحاظ تاكتيكي، پيشرفته بود، قصد گرفتن اسير داشت كه توانست در ظرف مدت كوتاهي، هفده هزار اسير بگيرد. در اين وضعيت ايجاد شده و نيز سرنگون ساختن هواپيماي مسافربري ايران در دوازدهم تير آن سال توسط ناو آمريكايي مستقر در خليج فارس، بنا به ملاحظات جديد و همچنين تشديد فشارهاي بينالمللي عليه جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) با يك تصميم مهم، اوضاع را به نفع ايران تغيير دادند و قطعنامه 598 شوراي امنيت را پذيرفتند. |
|
|
ابوحُذيفه مدتي را در شهرهاي مكه و مدينه به سر بُرد و به فراگيري حديث مشغول شد. وي راوي احاديثي معتبر بود كه از پيامبر نقل ميگرديد. يكي از تاليفات مهم ابوحذيفه، المُبتداء، نام دارد كه دربارهي خلقت انسان و داستانهاي پيامبران است. همچنين شرح روايتي از امام جعفر صادق(علیه السلام) دربارهي معراج رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از ديگر آثار با ارزش او به شمار ميرود. |
لطفعلي خان زند، پسر جعفرخان بن صادق خان، يعني نوادهي برادري كريم خان زند و هشتمين و آخرين خانِ سلسلهي زنديه از سال 1203 تا 1209 ق، فرمان رانده است. با وجود سنِّ كم، به فتوحات مهمي نايل آمد و تا زنده بود، آقامحمدخان قاجار از او بر جان و دولت خويش، بيم داشت. با به قدرت رسيدن خانِ قاجار، جنگ بين آن دو درگرفت و لطفعلي خان زند شكست خورد. لطفعلي خان زند پس از شكست از سپاه آقامحمدخان قاجار در كرمان، به بم گريخت. در آنجا به دست يكي از يارانش كه به او خيانت كرد، گرفتار شد و به دست دشمن خونخوار خود آقامحمدخان افتاد. پادشاه قاجار با انگشتان خود دو چشم لطفعليخان را از حدقه بيرون آورد و پس از شكنجههاي فراوان و اعمال وحشيانه، او را در تهران به قتل رساند. قبر او در امامزاده زيد تهران واقع است. |
|
پس از سالها استثمار آمريكا بر مردم آفريقا، نخستين گروه از بردگان آزاد شده آمريكايي وارد موطن اصلي خود، آفريقا شدند . اين عده در سرزميني كه امروزه ليبريا خوانده مي شود مسكن گزيدند . سياهپوستان آمريكا از اوايل قرن نوزدهم ميلادي نهضتي را آغاز كردند كه هدفشان از برپايي آن تأسيس يك كشور براي سياهپوستان بود . به همين جهت گروهي از سياهان آمريكا به غرب آفريقا كوچ كردند، و كشورليبريا را بوجود آوردند . اين كشور ابتدا مانند يكي از ايالات كشور آمريكا اداره مي شد . اما درسال 1847 ميلادي در اين سرزمين نظام جمهوري برقرارشد و نخستين رئيس جمهور آن نيز برده اي از اهالي ويرجينيا به نام رابِرتس بود . |
|
در پايان جنگ جهاني دوم، قسمتي از شبه جزيره كره كه زيرمدار 38 درجه بود تحت اشغال امريكا و قسمت شمالي آن در تصرف نيروهاي شوروي قرار داشت. قرار بود كه طي سالهاي پس از جنگ، دو ناحيه شمالي و جنوبي شبه جزيره كره، متحد شوند، ولي همكاري دو دولت عملي نبود زيرا كه كمونيستها در ناحيه شمال، رهبري را بر عهده داشتند و در جنوب، طرفداران غرب بر سر كار بودند. تلاش براي اتحاد به جايى نرسيد و عاقبت در اواخر سال 1948م، تقسيم دو كره به دو كشور، صورت رسمي يافت. تا اواسط سال 1949، سربازان خارجي از هر دو كره خارج شده بودند اما به دنبال ماهها تحركات دنباله دار امريكا، سرانجام در 25 ژوئيه 1950م كره شمالي به بهانه اتحاد مجدد، به كره جنوبي حملهور شد. نيروهاي كره شمالي، در چهارمين روز حمله به خاك كره جنوبي، سئول پايتخت اين كشور را به تصرف خود درآوردند و پيشروي خود را به طرف جنوب ادامه دادند. در همين حال، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به پيشنهاد امريكا، تصويب كرد كه نيروهاي چند دولت عضوِ آن سازمان جهت مقابله با حمله كره شمالي، به كمك كره جنوبي بشتابند. به دنبال اين تصميم، امريكا و پانزده كشور ديگر، نيروهاي نظامي خود را براي شركت در جنگ اعزام داشتند و به دامنه جنگ افزودند. با ورود امريكا به اين جنگ، در حالي كه كره شمالي در شرف سقوط بود و امريكايىها نيز مقدمات انضمام آن را به كره جنوبي فراهم ميساختند، در 20 نوامبر 1950م نيروهاي كمونيست چين به عنوان داوطلب وارد ميدان شدند و با ورود دويست هزار نفري سربازان چيني، نيروهاي امريكا و متحدين آنها ناچار به عقبنشيني گرديدند. نيروهاي چيني و كره شمالي تا اواخر ماه دسامبر سال 1950م تقريباً تمام خاك كره شمالي را به تصرف خود درآوردند و روز 28 دسامبر از مدار 38 درجه، مرز بين كره شمالي و جنوبي گذشتند. جنگ كره از اواسط سال 1951م عملاً متوقف شد و مذاكرات صلح كه از ماه ژوئيه سال 1951م آغاز شده بود تا سال 1953م به طول انجاميد. در نهايت، قرارداد ترك مخاصمه در 27 ژوئيه سال 1953م به امضا رسيد و نيروهاي متخاصم، از مواضع يكديگر، تا مدار 38 درجه عقب نشستند. جنگ كره در مجموع، نزديك به چهار ميليون تلفات نظامي و غيرنظامي به بار آورد از 160 هزار نفر نيروهاي ملل متحد كه در اين جنگ كشته و زخمي شدند، 142 هزار نفر امريكايي بودند، كه بزرگترين تلفات نيروهاي امريكايي در يك جنگ خارجي، پس از جنگ اول و دوم جهاني به شمار ميآيد. |
|
سرزمين اسلووِني پس از پايان جنگ جهاني اول، ضميمه فدراسيوني شد كه بعدها يوگسلاوي نام گرفت و صربها بر آن تسلط يافتند. تحولات سالهاي آخر دهه 1980م در شوروي و ساير كشورهاي بلوك شرق، اسلووني را نيز تحت تأثير قرار داد ومردم اين كشور در همهپرسي دسامبر 1990، خواستاراستقلال از يوگسلاوي شدند. به دليل فاصله زياد اسلووني از بلگراد پايتخت يوگسلاوي و ساير مناطق صربنشين اين فدراسيون و همچنين پشتيباني قاطع دولتهاي غربي از استقلال اسلووني، ارتش يوگسلاوي نتوانست اقدامي نظامي عليه استقلالطلبي اسلووني انجام دهد. سرانجام اسلووني در 25 ژوئن 1991م استقلال خود از فدراسيون يوگسلاوي را اعلام نمود. اسلووني در منطقه بالكان قرار دارد و با بيش از 20 هزار كيلومتر مربع مساحت، با كشورهاي كرواسي، اتريش، مجارستان و ايتاليا همسايه است. اسلووني در حدود 2 ميليون نفر جمعيت دارد و پيشبيني شده است كه جمعيت آن تا سال 2025 بيش از يك ميليون نفر گردد. پايتخت اين كشور اروپايى ليوبليانا و واحد پول آن تولار بود كه با پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا در آوريل 2004، واحد پول اروپايى، يورو، جايگزين آن گرديد. اكثريت مردم اسلووني مليت اسلوونيايى داشته و پيرو مذهب مسيحيت و عمدتاً كاتوليك هستند. زبان رسمي آنها اسلوونيايي و خط رايج آنها لاتين است. از شهرهاي مهم آن ماريبور، كرانيه و نوومستو ميباشد. نظام سياسي حاكم بر اين كشور تازه استقلال يافته، جمهوري چند حزبي با دو مجلس قانون گذاري است. روز استقلال اين كشور از يوگسلاوي به عنوان "روز ملي" اسلووني شناخته شده است. |
كرواسي در قرن ششم ميلادي با مهاجرت جمعي از قوم كروات، كه در اوكراين فعلي سكونت داشتند، شكل گرفت. كرواتها كه به شغل كشاورزي اشتغال داشتند. در قرن هفتم به مسيحيت روي آورده و به دو دوكنشين تبديل شدند. اين دو واحد اجتماعي در اوائل قرن نهم منحل گشته و پادشاهي كرواسي را بنياد نهادند. حكومت پادشاهي در اين كشور تا اواخر قرن يازدهم ادامه داشت و در سال 1097 جزئي از امپراتوري مجارستان گرديد كه مدت 8 قرن تداوم يافت و همراه با مجارستان در قرن شانزدهم جزئي از امپراتوري عثماني شد. با اين حال در سال 1848م پارلمان اين كشور، جدايى كرواسي از مجارستان را تصويب نمود اما عملي نشد. شكست امپراتوري اتريش - مجارستان و فروپاشي آن، به شكلگيري يوگسلاوي انجاميد و پس از جنگ جهاني دوم كرواسي به يكي از جمهوريهاي تشكيل دهنده يوگسلاوي تبديل گرديد. در كشور يوگسلاوي همواره صربها نسبت به ديگر اقوام، اقتدار و برتري داشتند و همين موضوع باعث نارضايتي اقوام ديگر از جمله كرواتها شده بود. اگر چه كرواتها قيامها و اعتراضات متعددي عليه صربها انجام دادند اما تحولات شوروي و تضعيف كمونيسم در سالهاي آخر دهه 1980م، زمينه را براي رشد احساسات ملي گرايانه كرواتها و استقلالطلبي آنها فراهم كرد. با افزايش قدرت كرواتها، دولت مركزي مجبور به گفتگو با آنان درباره افزايش اختيارات كراواتها شد. سرانجام مردم كرواسي خواستار استقلال شدند كه حمله نظامي ارتش يوگسلاوي را به دنبال داشت. اما با مقاومت مردم و حمايت دولتهاي غربي، يوگسلاوي تهاجم نظامي خود را پايان داد. كرواسي با بيش از 56 هزار كيلومتر مربع مساحت، در شرق اروپا و در همسايگي اسلووني، بوسني و يوگسلاوي و مجارستان واقع است. جمعيت آن 4/5 ميليون نفر بوده كه اكثريت آنها مسيحي و عمدتاً پيرو مذهب كاتوليك هستند. از آنجا كه اين كشور با رشد منفي جمعيت، مواجه ميباشد بنابراين جمعيت آن تا سال 2025م كمتر از 4/5 ميليون نفر پيشبيني شده است. مليتهاي گوناگوني از جمله كرواتها كه اكثريت دارند و نيز صربها، بوسنيايىها و مسلمانان در كرواسي زندگي ميكنند. زبان رسمي اين كشور، كرواتي است و پايتخت آن زاگرب و اشپيلت و رييِكا از شهرهاي مهم آن هستند. واحد پول كرواسي كونا ميباشد. كرواسي از جمله كشورهايي است كه پس از فروپاشي يوگسلاوي در سال 1991م به استقلال رسيد. نوع حكومت اين كشور، جمهوري چند حزبي با دو مجلس قانون گذاري است. بيست و پنج ژوئن روز استقلال اين كشور از فدراسيون يوگسلاوي و سي ماه مه روز ملي اين كشور ميباشد. |
در 25 ژوئن 1996م، بر اثر انفجار عظيم پايگاه نظامي امريكا در شهر ظهران عربستان، دهها نفر كشته و صدها تن ديگر زخمي شدند. اين انفجار بر اثر كار گذاشتن 2200 كيلوگرم مواد منفجره توسط افراد ناشناس در يك كاميون در نزديكي اين پايگاه به وقوع پيوست و يك ساختمان هشت طبقهاي نيروهاي امريكايى به كلي ويران شد. در پي اين انفجار، گرچه مسئوليت آن، از طرف مخالفان داخلي حكومت آل سعود به عنوان اقدامي عليه حضور نامشروع نظاميان امريكا در منطقه پذيرفته شد، اما به يك جنگ تبليغاتي شديد بين ايران و امريكا تبديل گرديد. چرا كه امريكايىها در ابتدا به طور تلويحي، جمهوري اسلامي ايران را به دخالت در اين انفجار متهم كرده و سخن از مقابله به مثل به ميان آوردند. اما اظهارات برخي از مقامات سعودي مبني بر مشخص نبودن دخالت خارجي در اين انفجار، باعث فروكش كردن تبليغات امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران گرديد. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}